به گزارش یا شهید به نقل از هم قدم راوی ،تازه شیعه شده بود و برای اولین بار، به راهیان نور میآمد… دختری اهل ژاپن. دختری که برای رسیدن به راه درست، مجاهده کرد و برای نگه داشتن گنج درستی، هجرت را بر قرار ترجیح داد.
روایت جهاد رزمندگان و شهیدان ایران زمین را، با عمق وجود گوش فرا میداد و فکر میکرد. بیتوقع روی خاک طلائیه، فکه و شلمچه مینشست و رنگ چادر مشکیاش، منقش به خاک آسمان میشد…
….
وقت برگشتن، از او خواهش کردم که برایم بنویسد؛ از آنچه دیده و شنیده و اندیشیده؛ دربارهی شهیدان خدایی…
او نوشت ویادداشت این بانو را، همسر ایرانی ایشان، جناب آقای محسن ابراهیمنژاد ترجمه کردهاند.
«به نام خدا…
قبل از این که به این سفر بیایم، شهید برایم وجودی بود با جایگاهی بیش از حد بالا و دور که به سختی میتوانستم دستم را به او برسانم؛ اما الان چیزی که احساس میکنم این است که: آنها زندهدل و همراه هستند که در عین جایگاه بلند و شأن رفیعشان، کنار ما زندگی میکنند و تمام احساسات خود را با ما قسمت کرده و با سبک زندگیشان، با ما صحبت میکنند…»
از او خواستم تا برای زائران شهدا هم پیامی اگر دارد، بنویسد و او چنین نگاشت:
«وقتی قدمگاه شهیدان را زیارت میکنی، قلبت را خالی و بزرگ کن و به آغوششان برو… آنها حتما راه را به تو نشان میدهند و به آنها سلام مرا برسان… فاطمه هوشینو»
…
…
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: