به گزارش یا شهید،آغوش گشوده بود برای مرگ. نه اینکه دنیا را رها کرده باشد ؛ نه! اتفاقا علاقه اش به دوست داشتنی های یک زندگی خاکی ، اگر بیش از دیگران نباشد ، کمتر هم نبود.اما آنچه او را عاشق خدا کرده بود ، آنقدر جذابیت داشت که رفتن را بر ماندنش ترغیب می کرد.معلم بود ، نویسنده بود ، عارف هم بود.در این میان روح لطیف و شاعرانه اش آنقدر به قلمش قدرت بخشیده بود ؛ که گیرایی نوشته هایش را حتی سالها پس از وصلتش با آسمان هم می توان احساس کرد. روزنوشت هایش از لحظه های ناب زندگی ،در فضای مرد پرور جبهه ، آنقدر روان است و ساده که گویی فاصله های زمانی را در نوردیده و هم اکنون در بستر یک زندگی جاری و ساری است.شهید حبیب غنی پور ، عاشق بود و این عاشقی در روح آرام و صبورش جلوه ای تابنده داشت.معشوقش چیزی فراتر از یک صورت زمینی و یا شاید یک احساس زودگذر سیری پذیر می نمودو این عشق عاقبت راه آسمان نشانش داد و شدراز ماندگاری اش. او هنوز هم هست و در بین سطرهای به جامانده از نوشته هایش خود را رخ می نمایاند و تا عمق وجود خواننده دست نوشته هایش رسوخ می کند.براستی که هر که عاشق خدا شودوزندگی را با خون سرخش به جاودانگی رساند؛ رنگی از معشوق می گیرد و نور می پراکند …
……………………
……………………………….
……………………….
…………………..
قسمتی از وصیت نامه شهید حبیب غنی پور
«…براي رسيدن به آسمان معرفت الهي از نردبان عشق كه هر گام و پله اش عمل به واجبات و اعمال صالحه مي باشد، استفاده كنيد.
خود را مأيوس و سرخورده ندانيد، همت كنيد تا در جاده اعمال نيك قدم زنيد؛ چراكه پاي رونده به سنگ نمي خورد.
خدا را در زندگي و زندگي را در خدا حاضر و ناظر بدانيد. اعتدال و ميانه روي در زندگي باعث سلامت روح و گريز از اشكالات كوركورانه مي باشد.
گناه چه كوچك و چه بزرگ، گناه است. هرگز با گناهان به ظاهر كوچك، خداي بزرگ و متعالي را از خود غمگين مسازيد. بندگان خدا را با خداي مهربان، خوشحال سازيد.
زندگي سراسر قفل است و دعاها و توسلات به ائمه اطهار، عليهم السلام، گشاينده اين قفلهاست.
به ياد داشته باشيم كه از ائمه اطهار، تنها، نامي و قسمي در ميان نباشد؛ بلكه سخن حقه و اوامر انسان ساز آنان را در تمامي زندگي بكار گرفته و لحظه اي از آن اعمال غافل نباشيم.
نگذاريد كه نور گرم و آرامش بخش آفتاب انقلاب خاموش گردد. اگر اين خورشيد اميد غروب كند، تمام شعله هاي اميدمان زير ستم ابرقدرتها، نيز نابود خواهند شد، آنان (مستضعفان) پشتشان به گرماي اين آفتاب گرم است.
ايمان و از خود گذشتگي و تحمل دردها و سختي ها، انسان را آبديده مي سازد و هرگز شمشير آبديده فكر خم شدن و شكستن را به خود راه نمي دهد…».
.………………..
……………
………………………… …………….
شهيد حبيب غنی پور در سال 1343 در محلة «جی» واقع در جنوب غربي تهران، چشم به جهان گشود. و در همان محله بزرگ شد. اولين و عمدهترين فعاليت ادبي او در سال 1359 با انتشار اولين كتاب «سوره، بچههاي مسجد» به بار نشست.
از ديگر فعاليتهاي شهيد غنيپور ميتوان به تدريس در مدرسه شهيد چمران تهران و همكاري با دو مجله «كيهان بچهها» و «رشد جوان» اشاره كرد.وي در سال 1364 وارد دانشگاه شد و در رشته ادبيات دانشگاه شهيد بهشتي، مشغول تحصيل شد.
تا كنون سه كتاب از اين نويسندة شهيد توسط انتشارات سورة مهر منتشر شده است:
«سفر جنوب» شامل يادداشتهاي روزانه شهيد غنيپور با محتواي جبهه و مناطق جنگي جنوب و خاطراتي دربارة همرزمان شهيد است. اين كتاب به تازگي به چاپ دوم رسيده است.
«عمو سبدي» كتابي شامل سه داستان كوتاهِ «عمو سبدي»، «صندوق» و «لب كلفت» براي كودكان و نوجوانان است.
«گل خاكي» شامل 8 داستان كوتاه از شهيد غنيپور دربارة دفاع مقدس است كه براي كودكان و نوجوانان نوشته شده است.
زندگينامة كوتاه وي شامل دوران كودكي، جبهه و فعاليتهايش در مناطق مختلف جنگي و نحوة شهادت وي نيز در كتاب آمده است.
در دوران دانشجويي، چند بار به جبهه رفت و در چند عمليات از جمله: والفجر 8، كربلاي 1 و كربلاي 5 شركت كرد. سرانجام طي عمليات كربلاي 5 به شهادت رسيد ودر قطعه 29/ردیف 112/شماره6 بهشت زهرا (س)به خاک سپرده شد.
به ياد شهيد غنيپور و گراميداشت او، جشنوارهاي ادبي با نام اين شهيد هر سال 10 اسفند، همزمان با سالروز شهادت وي در مسجد جوادالائمه (ع) برگزار ميشود.
…………………………
روحش شاد و یادش گرامی
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: