به گزارش یاشهید ، این پدر شهید رنج کشیده و مهربان که داغ فرزند شهیدش و دغدغه پدرانه و عاشقانه فرزند جانباز خود را داشت، پس از شهادت فرزند و از دست دادن همسر داغدارش، از هیچ تلاشی برای آسایش فرزندان خود، بهویژه فرزند جانباز نخاعی خود فروگذار نکرد و به شدت مورد مهر و علاقه وی و دیگر فرزندان و بستگان خود بود.
جانباز نخاعی محمدرضا عسگری
او از اهالی سرشناس شهر قروه در دیانت و انسانیت بود و بالاخره فراق را تاب نیاورد و پس از سالها به دیدار فرزند شهید خود شتافت.
شهید هوشنگ عسگری
پدر شهید «هوشنگ عسکری» که خود از ابتدای انقلاب عضو فعال ستاد کمک رسانی به جبهه ها بود و ارادت ویژه ای نیز به خانواده شهدا و ایثارگران داشت، پیکر مطهر این پدر شهید طی مراسم باشکوهی در شهرستان قروه تشییع و به خاک سپرده شد.
مزار فرزند شهید وی یعنی شهید هوشنگ عسکری، در گلزار شهدای قروه، زیارتگاه دوستان و رهروان قافله مجاهدان مکتب علوی و حسینی است.
نگاهی به زندگینامه این شهید بزرگوار
شهید هوشنگ عسکری
در بیست و نهم مرداد 1341 خدای متعال به بهجت خانم و حاج منصور نوزادی عطا فرمود که با تولدش نورانیت و سرور قلبشان مضاعف گشت آنها دارای فرزندی شده بودند که با زیبایی ظاهری و طهارت باطنی زندگیشان را با برکت تر کرده بود. هوشنگ بالقمه حلالی که حاج منصور از طریق زحمتش در اداره مخابرات به دست می آورد رشد و نمو یافت و همچون ابر بهاری دوران طفولیت خود، سپس تحصیلات ابتدایی را در شهر سنندج به اتمام رساند و با انتقال پدر به قروه تحصیلات راهنمایی و دبیرستان رابا موفقیت در قروه پیگیری نمود.
در سوم راهنمایی تحصیل می کرد که حرکت های انقلابی ملت رشید ایران به رهبری حضرت امام راحل ره در شهر قروه آغاز شد و جوانان و نوجوانان همپای سایر شهرها در فعالیت های تاریخ انقلاب سهم خود را ادا می کردند. هوشنگ در این دوران با اینکه نوجوان بود اما با بصیرت الهی و علاقه به حاکمیت نظام الهی در جامعه، در راهپیمایی ها و تظاهرات عمومی و نیز پخش اعلامیه های حضرت امام ره شرکت فعال داشت او در جلسات مذهبی و انقلابی شرکت و در تشکیل گروهی بنام حزب الله نقش داشت.
نوارهای کاست سخنرانی حضرت امام (ره) را در بین مردم توزیع می کرد و در بسیج عمومی علیه رژیم پهلوی نقش سازنده ای ایفا می نمود هوشنگ حتی از کمک به فقرا و مستمندان هم غافل نبود و در حد توان در این راه قدم برمی داشت اخلاق حسنه و ادب در رفتارش نزد همسایگان و خانواده مشهود بود.
مردم قروه همانند سایر مردم ایران پیروزی انقلاب شکوهمند خود را جشن گرفتند اما متأسفانه عوامل کوردل و وابسته به استکبار شرق و غرب به منطقه کردستان هجوم آوردند و از همان بدو پیروزی انقلاب سعی کردند سرور و شادی مردم را به تلخی تبدیل کنند آنها با ایجاد ناامنی و کشتار مردان و زنان حتی کودکان امنیت و آسایش را از مردم سلب کرده بودند در این زمان مردان و جوانان و حتی نوجوانان غیور با احساس وظیفه و به صورت داوطلبانه خود را آماده نبرد و رزم با ضد انقلاب کردند. آنها با آموزش های نظامی در قروه و شهرهای اطراف به مناطق مختلف کردستان اعزام و در ایجاد امنیت و آسایش عمومی مردم نقش بارز خود را ایفا نمودند.
هوشنگ نیز با احساس وظیفه خطیر خود را به پایگاه های بسیج معرفی و در کلاس ها و دوره های آموزشی نظامی فعالانه شرکت نمود. او قصد ملحق شدن به لشکر مخلص امام امت و پاکسازی منطقه از حضور گروهک های وابسته به استکبار را داشت اما در 12/11/1358 هنگام آموزش نظامی در میدان تیر قروه به شدت مجروح و به بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران منتقل گردید اما روح پاکش در کالبد جسم طاقت نیاورد و در 23/11/1358 به سوی ملکوت اعلی پرواز کرد و در جوار شهیدان در گلزار شهیدان عزیز قروه مأمن یافت.
مرحوم حاج «منصور عسکری» پدر گرامی شهید که در مراکز جمع آوری مساجد و امامزادگان شهر فعال بود، می گفتند: در محله ما فقیری به نام… بود که چند نفر جمع شدیم سرپناهی برای او بسازیم. هوشنگ یک هفته با ذوق و شوق عجیبی کارگری می کرد و در ساخت خانه او کمک داشت و می گفت خداوند از من راضی باشد.
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: