به گزارش یاشهید ، با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز صدام به خاک کشورمان، مهاجرین افغانستانی مقیم ایران در کنار ملت ایران و برای پیروی از رهنمودهای امام راحل(ره) که فرمود اسلام مرز ندارد، به جبهههای نبرد با متجاوزان شتافتند.
بر اساس آمار رسمی بیش از 2 هزار نفر از شهروندان افغانستان در دوران دفاع مقدس در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز زخمی شده و یا به اسارت درآمدند.
شهید «رجبعلی غلامی» که اینک مزارش در شهرستان بجستان زیارتگاه خاص و عام مردم منطقه است یکی از دو هزار شهید مظلوم افغانستانی هشت سال دفاع است که در دوران دفاع مقدس در عملیات «والفجر ۹» به شهادت رسید.
وقتی خونها مرزها را زیرپا میگذارند
شهید رجبعلی غلامی در 6 اسفندماه سال 1362 در منطقه کردستان، پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردارهای حلقوی میرسد که به هیچ عنوان نمیشد آن را قطع کنند، چون اگر سیم را قطع میکردند سیمها جمع شده و معبر منفجر میشد.
در این هنگام این شهید با همرزم خود با نام «شریفیمقدم» تصمیم میگیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد، ابتدا شریفیمقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی شهید غلامی به او التماس میکند و او را قسم میدهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این افتخار را از من نگیر.
جانفدای 300 نفر
سرانجام شهید رجب غلامی بر روی سیمهای خاردار میخوابد و در حالی که خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از 160 نفر و بنا به روایتی 300 نفر از روی بدن وی عبور میکنند.
وقتی همه عبور میکنند و او را از روی سیمخاردارها بلند میکنند، تمام بدنش غرق در خون بوده و بهشدت درد میکشید.
در همین حال دست به دعا برمیدارد و میگوید خدایا شهادت مرا برسان، در این لحظه بلافاصله تیری از سوی نیروهای عراقی شلیک میشود و به چشم چپ او اصابت میکند و همان جا به شهادت میرسد.
از افغانستان تا بجستان!
شهید رجبعلی غلامی در سال 1343 در افغانستان که محل دقیق آن نیز مشخص نیست، به دنیا آمد.
در دوران کودکی مادرش را از دست داد و با پدر و 3 برادر و 2 خواهر خود زندگی میکرد، با تجاوز شوروی در سال 1359، وی خانواده را ترک کرده و خود را به ایران میرساند و در شهرستان بجستان ساکن میشود.
با توجه به صفا و اخلاصی که داشت، خیلی زود با مردم این شهر انس میگیرد و در پایگاه بسیج بجستان نیز به فعالیت میپردازد.
تمام زندگیش را بخشید
وی تمام درآمد حاصله خود را که در آن زمان یکصدهزار تومان بوده، به ستاد کمکرسانی جبهه تحویل میدهد و مبلغ 9500 تومان را هم بابت سهم مبارک امام(عج)، به امامجمعه وقت بجستان میسپارد و در وصیتنامهاش نیز متذکر میشود که موتور وی را بفروشند و پولش را برای جبهه واریز کنند.
همرزمان شهید از خصوصیات اخلاقی وی زیاد گفتهاند و همه تأکید داشتند که شهید رجبعلی غلامی فردی باایمان و صادق بود.
تاکنون چندین یادواره با محوریت شهید رجبعلی غلامی در بجستان با حضور شخصیتها و مسؤولان نظامی و سیاسی برگزار شده و از مقام این شهید افغانستانی تجلیل به عمل آمده است.با توجه به اینکه فردی روستایی و بیسواد بود اما بهشدت دینمدار بود و حتی درآمد همان نانوایی، گاوداری و کار بنایی را پاک کرده و خمس آن را پرداخت میکرد و زمانی که عازم جبهه شد، به دوست خود وصیت کرد، تنها دارایی او را که یک موتور هوندا بود بفروشند و پولش را به حساب جبههها واریز کنند.
وصیتنامه شهید رجبعلی غلامی
بسمالله الرحمن الرحیم
«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلاً»
بعضی از مؤمنان بزرگانی هستند که به عهدی که با خدا بستهاند کاملاً وفادارند، پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند تا در راه خدا شهید شدند.
سپاس و ستایش حی سبحان را که بر بندگان گنهکار خود منت نهاد و صراط مستقیم الهی را برایش رهنمون شد.
السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک یا ثارالله، سلام بر تو ای امام که چگونه زیستن و چگونه مردن را به ما آموختی و سلام بر شهیدان عزیز که با حرکت خود درس آزادگی را به ما آموختند.
اینجانب رجبغلامی افغانی بر حسب وظیفه شرعی که بر گردن خود احساس میکنم و عشق سوزانی که در اثر ارادت به حسین(ع) تمام وجودم را میسوزاند، اینک به یاری خدا و همت شما ملت شهیدپرور بجستان لباس رزم به تن میکنم و بر آنم که تا نابودی کامل استکبار از پای ننشینم.
جرأت جسارت سخن گفتن در برابر شما سروران عزیز را ندارم ولی بهعنوان برادری کوچک لازم میدانم نکاتی را متذکر شوم، سزاوار نیست که پس از گذشت چهار سال از جنگی که به مملکت اسلامی ایران تحمیل کردهاند همچنان بیتفاوت بمانیم.
اگر در خانه ماندن را به جهاد کردن ترجیح دهیم و به این منوال حرکت کنیم اعوذبالله که سخت در خسرانیم. پدران و مادران عزیزی که در تشییع جنازهام شرکت کردهاید برایم افسوس نخورید بلکه بجای این افسوس خوردن خواسته فرزندانتان را جواب مثبت دهید و آنها را روانه جبهه کنید که امروز خط سرخ حسینی خون میطلبد.
اگر جسدم به دست دوستان افتاد در کنار دیگر برادران و عزیزان شهید بجستان به خاک بسپارید.
برادران عزیز همانطور که میدانید من غریبم و پدر و مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری، از شما عزیزان تقاضا دارم گاهگاهی که به سر قبرم حاضر میشوید فاتحهای بخوانید و اگر ممکن بود یک شب جمعه دعای کمیل بر سر مزارم برگزار کنید.
انشاءالله
ضمناً موتورم را هم بفروشید و پولش را به جبهه واریز کنید.
در پایان از کلیه برادران و خواهران بجستان امید عفو و بخشش دارم و اگر خطایی از من مشاهده کردهاند خواهند بخشید؛ از برادران عزیزم احمد باغبان و علی پور اسماعیل میخواهم که به جای برادرم جنازهام را به خاک بسپارند.
والسلام علیکم- العبدالحقیر: رجب غلامی افغانستانی
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: