ما که جز تکلیف کاری دیگر نداریم، اگر ما به اجتهاد خودمان برای خودمان تعیین مسوولیت کنیم این غلط است. وجود امام، امروز برای ما معیار است. راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است و من با تمام وجود این اعتقاد را دارم که شناخت و مبارزه با جریانهایی که بین مسلمین سعی در به انحراف کشیدن انقلاب از خط اصیل و مکتبی آن را دارند به مراتب حساستر و سختتر از مبارزه با رژیم صدام و آمریکاست. وصیتم به برادران این است که سعی کنند توده مردم را که عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی و سیاسی آماده کنند که بتوانند کادرهای صادق انقلاب را شناسایی کنند و عناصری را که جریان های انحرافی دارند، بشناسند؛ که شناخت مردم در تداوم انقلاب امری حیاتی است. این قسمتی از وصیت نامه شهید والامقام محمد بروجردی در خصوص اهمیت شناخت مردم برای تداوم انقلاب و مبارزه با ضد انقلابیون است.
محمد بروجردی در ۱۳۳۳ خورشیدی در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود در ۶ سالگی پدر خود را از دست داد و از آن پس مادر وی عهدهدار مسوولیت خطیر تربیت فرزندان شد؛ در آغاز هفتسالگی با ورود به مدرسه بهمنظور تأمین معاش خانواده، تحصیل در کلاسهای شبانه را برگزید تا در کنار فراگیری علوم بتواند تکیهگاهی برای خانوادهاش باشد، بعد از مدتی بروجردی همراه خانواده اش به تهران آمدند و در یک کارگاه تشک دوزی مدتی کار کرد. در ۱۷ سالگی به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستمشاهی بود، از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار امام (ره) راهی عراق شد. در مرز عراق دستگیر و به مدت ۶ ماه در زندانها و شکنجهگاههای رژیم به سر برد، پس از آن بود که دوباره جهت خدمت سربازی به تهران آورده شد.
تکاپو برای پیروزی انقلاب اسلامی
مسیر زندگی بروجردی در تهران پس از آشنایی با یکی از مبارزان مسلمان تغییر کرد، این مبارز انقلابی؛ بروجردی را با خود به مسجد و جلسات مذهبی میبرد و در این جلسات بود که شهید بروجردی با امام خمینی(ره) آشنا شد و همه همت خود را در پیروی از امام راحل به کار بست. او شب ها اعلامیههای امام را در کوچه پس کوچهها به خانهها و مغازهها میانداخت. کم کم کارش به جایی رسید که جوانان مبارز را برای کارهای بزرگتر و اساسیتر دور هم جمع کرد. آنها به گروه توحیدی صف معروف بود و برای پیروزی انقلاب کارهای بزرگی انجام می دادند. از جمله طرح هایی که این گروه به رهبری محمد بروجردی صورت داد، انفجار کافه خوان سالار بود و با این کار به رژیم پهلوی فهماند که نمیتواند بدون توجه به خواست مردم مسلمان ایران هر کاری را انجام دهد. رساندن اعلامیههای امام و نوارهای سخنرانی آن حضرت در کوتاه ترین زمان به دست مردم از جمله کارهای اساسی گروه محمد بود. همچنین شرکت کردن در تظاهرات به صورت مسلحانه و برای حمایت از مردم. شهید بروجردی علاوه بر مبازرات فرهنگی به منظور فراگیری آموزش نظامی و چریکی به همراه چند تن دیگر از مبارزان به سوریه رفت. پس از قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام (ره)، عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیوقفه به مبارزات خود ادامه داد.
اقدامات مهمی که شهید بروجردی به همراه تعدادی از نیروهای انقلابی در این مدت انجام داد، عبارت بودند از: خلع سلاح قرارگاه پلیس (تهران)، عملیات نظامی ۱۵ خرداد ۱۳۵۷، انفجار در نیروگاه برق و کاخ جوانان منطقه شوش، خلع سلاح کلانتری ۱۴ در میدان خراسان، شرکت در آزادسازی پادگان جمشیدیه و رادیو تلویزیون. بروجردی در ارتباط با بسیاری از این حرکتهای انقلابی، مسوولیت شناسایی، جمعآوری اطلاعات و طرحریزی عملیات را به عهده داشت و در آخرین عملیات از ناحیه پا مجروح شد. علاوه بر این اقدامات برای ورود امام لازم بود که گروهی مسلح مخفیانه حفاظت ایشان را بر عهده بگیرند. شورای انقلاب بعد از بحث و گفت وگوهای زیاد گروه توحیدی صف را انتخاب کردند.
بروجردی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شهید بروجردی جزو هسته اولیه تشکیلدهنده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که تشکیل نیروی آموزش دیده و منسجم از بچههای سپاه را بر عهده داشت به دلیل این اقدامات بی بدیل بارها به وی پیشنهاد فرماندهی سپاه دادهشده بود اما ایشان این پیشنهاد را نپذیرفت و حتی وقتی شهید محلاتی نماینده امام در سپاه؛ فرماندهی کل سپاه را به بروجردی پیشنهاد کرد، او درخواست کرد تا فرماندهی تیپ ویژه شهدا را به او بدهند بنا به گفته بسیاری از نزدیکان وی علت قبول نکردن این مسوولیت را لزوم خدمترسانی به مردم کردستان عنوان کرد، چراکه محور حرکت خود را خدمت به مردم مظلوم کردستان در کنار مبارزه با نیروهای ضدانقلاب قرار داده بود، بنابراین لقب مسیح کردستان را برای شهید بروجردی باید نشاندهنده گوشهای کوچک از خدمات این شهید ماندگار در تاریخ دفاع مقدس دانست. محمد پاپی نژاد فرمانده سپاه بروجرد در توصیف شهید بروجردی میگوید: شهید بروجردی تربیتکننده نسل فرماندهان سپاه است، بسیاری از فرماندهان سپاه دانشآموخته مکتب بروجردی هستند.
از خودگذشتگی برای نجات کردستان
بروجردی بعد از پیروزی انقلاب برای مقابله و سرکوب ضدانقلاب بنا به دستور امام (ره) عازم پاوه شد. حضور آن شهید در کردستان؛ که تا آخرین لحظات حیاتش ادامه داشت، منشا خیرات و برکات زیادی شد، وی یه طور مستقیم فرماندهی عملیات بسیار سخت و صعبالعبور مسیر پیرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در کنار رزمندگان اسلام، بر ضدانقلابیون پیروز شد. او بارها میگفت: «آن شخصی که مردم کردستان را دوست داشته باشد میتواند در کردستان کار کند، من به این مردم محروم و ستمدیده علاقه دارم. او معتقد بود که لحظهای نباید پاکسازی کردستان متوقف شود. گرچه به کارهای تبلیغی، فرهنگی، اقتصادی و عمرانی اعتقاد بسیار داشت. امام(ره)با اشاره به پیروزی های به دست آمده توسط شهیدان بروجردی و آبشناسان فرمودند که اسلام و مسلمانان متعهد به این پیروزیهای چشمگیر شما چشم دوختهاند و از یاد هیچ یک از ما نخواهند رفت. شما فرزندان ملت هستید. فتحی که به دست شما صورت گرفت، برای ملت سرافرازی بود.
علی جنتی وزیر پیشین وزارت ارشاد اسلامی در خصوص علت نامگذاری شهید بروجردی به مسیح کردستان میگوید: در شرایطی که همه احساس میکردند، کردستان ازدسترفته با حضور و مبارزات طولانی و به دلیل ویژگیهایی که در مقابله با عناصر ضدانقلاب و تجزیهطلب داشت، نقش بسزایی در نجات کردستان ایفا کرد که این مهم، شهید بروجردی را به «مسیح کردستان» معروف کرد. مسیح کردستان یعنی فردی که پیامبرانه برخورد میکرد و با اخلاق خود انسانها را از اینرو به آنرو میکرد. بروجردی مؤسس سازمان «پیشمرگان مسلمان کُرد» بود و با پیشبرد اهداف این سازمان، توانست آرزوی ایجاد «اسرائیل دوم» در کردستان را در نطفه دفن کند.
محمد، مسیح کردستان
یکی از جامعترین کتاب هایی که به تمام ابعاد زندگی شهید بروجردی میپردازد؛ کتاب محمد، مسیح کردستان است. نویسنده در این کتاب به ابعاد مختلف جنگ در کردستان و چگونگی پرورش افراد شاخص دفاع مقدس توسط شهید بروجردی می پردازد. این کتاب می کوشد تا به نحوه مبارزات قبل از انقلاب شهید بروجردی و مبارزه با کوملهها و دموکراتها و نحوه جای گرفتن شخصیت شهید بروجردی در قلب مردم کُرد بپردازد. فرماندهان شهیدی چون صیاد شیرازی، متوسلیان، همت، ناصر کاظمی و کاوه برخی از چهرههای شاخصی هستند که از آنها در کتاب «محمد، مسیح کردستان» سخن رفته است. نویسنده در مقدمه کتاب درباره مراحل تحقیق و نگارش این اثر ارزشمند می نویسد: از شهید بروجردی دست نوشته و نوار صوتی بسیار اندکی به جای مانده و این امر عاملی شد که تحقیقات میدانی به صورت گسترده انجام شود. منابعی که در فصل پایانی کتاب آمده است. انجام نزدیک به پانصد و پنجاه ساعت مصاحبه مفید با ۶۰ تن، نیازمند برنامه ریزی طولانی مدت بود. نویسنده سیر تفکرات شهید بروجردی را از نگاه چند تن از نزدیکانش بررسی کرده است.
شهادت
سرانجام این سردار والا مقام در اول خرداد ۱۳۶۲خورشیدی به همراه چند تَن دیگر از فرماندهان، به دلیل برخورد خودرو حامل آنها با مین به درجه رفیع شهادت نایل آمد به گفته یکی از همراهان وی درست چند ساعت قبل از شهادت در پاسخ به پرسش یکی از همسفرانش گفت: «این دنیا ارزشی ندارد ما باید همه چیزمان را در راه خدمت به مکتبمان بدهیم، همانطور که امام حسین(ع) و اصحاب ایشان با تمام سختیها مبارزه کردند، ما هم مکلف به صبر و مبارزهایم»
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: