شهید مصطفی احمدی روشن توانست در مسئولیت مدیر بازرگانی تأسیسات هستهای نطنز نقشههای دشمنان، علیه انقلاب اسلامی را ورق به ورق و گام به گام نقش برآب کند و در جوانی با برتن کردن ردای سرخ شهادت مزد اخلاص و جهاد کبیر خود را از خداوند متعال بگیرد.
وقتی کتاب زندگی را ورق می زنی به افرادبر خورد میکنید که اگرچه عمر کوتاهی داشته اما توانستهاند در زندگی انسانهای عالم تاثیرات بسیاری بگذارند. افرادی مانند شهید مصطفی احمدی روشن، دانشمند جوانی که پلههای موفقت را به واسطه تعهد علاقه و احساس دینش به اسلام و انقلاب یکی پس از دیگری میپیماید و میتواند در اوج جوانی در یکی از عرصه مورد نیاز نظام جمهوری اسلامی ایران به خوبی نقش آفرینی کند. او توانست در مسئولیت مدیر بازرگانی تأسیسات هستهای نطنز نقشههای دشمنان، علیه انقلاب اسلامی را ورق به ورق و گام به گام نقش برآب کند و کار را به جایی برساند که استکبار راهی جز ترور و کشتن او نداشته باشد. آری این دانشمند جوان هستهای توانست در جوانی با برتن کردن ردای سرخ شهادت مزد اخلاص و جهاد کبیر خود را از خداوند متعال بگیرد.
زندگینامه
دانشمند شهید گمصطفی احمدی روشن” 17 شهریور 1358 در دیار دارالمؤمنین و دارلمجاهدین همدان چشم به جهان گشود و کودکی و نوجوانی خود را در این شهر پرافتخار گذراند. وی پس از گذراندن دوران تحصیل در مقطع متوسطه در آزمون سراسری دانشگاههای کشور شرکت کرد و در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف تهران قبول شد. وی پس از گذراندن دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل در رشته دکتری گردید. این شهید معزز که از دانشجویان برجسته دانشگاه به شمار میآمد توانست در طول حیات بابرکت خود 11 مقاله علمی از خود در isi به ثبت برساند. قابلیتهای شهید احمدی روشن سبب گردید تا وی بهعنوان مدیر بازرگانی تأسیسات هستهای نطنز مشغول به کارشده و خدمات بسیاری را انجام دهد.
دانشمند شهید “مصطفی احمدی روشن” 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت 8:30 صبح با طراحی و حمایت دنیای استکبار، توسط یک موتورسیکلتسوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران (میدان کتابی) ترور شده و ردای سرخ شهادت را بر تن کرد. مراسم تشییع این شهید معزز پس از نماز جمعه تهران در روز 23 دی 1390 انجام و پیکر مطهر وی در امامزاده علیاکبر(س) چیذر تهران به خاک سپرده شد. از این شهید معزز یک فرزند پسر به نام “علیرضا” به یادگار مانده است.
وصیتنامه شهید احمدی روشن
چه گویم که در کوچه آقا امام حسن علیهالسلام چه دید؟! چه گویم که علی علیهالسلام 25 سال چه کرد؟ چه گویم که نطفهی حکمیت در چه روزی بسته شد؟
چه گویم که فرق علی را در دوشنبهی منحوس شکافتند یا در 21 رمضان 40 (هـ .ق)؟ چه گویم که در چه روزی جگر پاره پاره بر تشت ریخت؟ چه گویم در چه روزی سری را به نیزه کردند؟ چه گویم که در چه روزی پایی را از زیر ناقه با زنجیر بستند؟ چه گویم که چه روزی بود که باقر علیهالسلام را به شهادت رساندند؟چه گویم که چه روزی صادق علیهالسلام را به شهادت رساندند؟چه گویم که چه روزی بود که مردی در زندان دعای موت را زمزمه میکرد؟ چه گویم که چه روزی بود آن روز که مردی به یاد جدش خود را بر روی خاکها غلتاند و میگفت “یا جداه”؟ چه گویم که چه روزی بود که مردی جگرش میسوخت و فریاد میزد ولی آکله الاکبادی حرف میزد که صدایش را نشنوند؟ چه گویم شمس دهم چگونه سرخ فام غروب غریبانه کرد؟ چه گویم که مردی با 18 سال سن مثل مادر قد خمیدهاش در خون غوطه خورد؟ و چه گویم دربارهی مردی که در سرداب مقدس از گناهان شیعه به خدا استغفار میکرد؟
هرکس به طریقی دل او میشکند/ بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند باکی نیست/ از دوست بپرسید چرا میشکند
در طول کل تاریخ بشریت شاید فقط چندسالی دنیا به خود حکومتی الهی دیده باشد و آن پس از حکومت و پادشاهی سلیمان و داوود، ده سال حکومت حضرت رسول در مدینه و 5 سال حکومت حضرت امیر علیهالسلام و چند ماه حکومت امام مجتبی علیهالسلام میباشد و دیگر تاریخ در طول 1400 سال طلوع اسلام حکومتی با پایه و اساس الهی به خود ندیده است. تا اینکه انقلاب ما به وقوع پیوست. در حدود نیم میلیون شهید خون خود را ارزانی این نهال کردند تا پابرجا بماند و بعد آنرا به نسل انقلاب که تقریباً پس از سال 57-58 به دنیا آمدند سپردند و حال آن زمانی رسیده که این نسل از انقلاب برگشته است. روگردانده چرا؟!
بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشاندهاند و خود را خیرخواه مردم میدانند. نمیگذارند که چشم مردم حقیقت را ببیند.
به گفتهی شهید چمران: “وقتی کوس جنگ به صدا درآید شناختن مرد از نامرد آسان میشود”. اینان همانهایی هستند که وقتی بوی خون به مشامشان رسید در هفت سوراخ خزیدند و شانه خالی کردند و حال آمدهاند و داعیهی انقلاب را دارند، کجا بودید وقتی بچههای ما در خون وضو میساختند آیا کور بودید و ندیدید؟
حال به گورستان بروید و ببینید تاریخ بشریت تا به حال مانند این همه جوان ما دیده است که غالباً با سنی حدود 18-22 سال خود را در کام مرگ انداختند، حال مجالس که برای شهدا برگزار میشود خالی است. به خدا که همهی اینها جواب دارد. چرا نمیدانید که بزرگترین نعمت را خدا به ما داده است که در حکومتی الهی زندگی میکنیم به رهبری ولایت فقیه. گوشتان را باز کنید و بشنوید سخن، سخنگوی آمریکایی که گفت: “اگر ما جایگاهی بهعنوان ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم بزرگترین بار را از دوش خود برداشتهایم” آیا حالا اگر کسی با این اصل مخالفت دارد جیره خور امریکا نیست؟
از طرفی با عمال داخلی ما را تحت فشار قرار دادهاند از طرفی با محاصرههای اقتصادی گلوی ما را میفشارند و با این دو اصل مردم را در مضیقه قرار دادهاند تا از انقلاب روگردان شوند.
و ایکاش مردم میتوانستند بدانند که چه کسی خیرخواه آنان است، چپیها داعیهی اصلاحطلبی دارند، راستیها نیز داعیهی صاحب انقلابی را دارند و به امیرالمؤمنین قسم که هیچ کدام خیرخواه مردم و انقلاب نیستند و همه به منافع خود میاندیشند.
امام خمینی(ره) فرمودند:” پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به انقلاب آسیبی نرسد” و حال من تصمیم گرفتهام در آخرت و پل صراط با کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرگردانم.
اما کار مهم و سختی که بر دوش ما نهاده شده این است که با این تحریفات مبارزه کنیم و کار ما شاید به مراتب مهمتر از کار شهداست که اگر انقلاب از این وهله خارج شود ما هم پاسدار انقلاب بودهایم و هم پاسدار خون شهدا و شاید اجر و ثواب ما بیشتر از آنها باشد. و این ممکن نیست غیر از اینکه به طور کامل پشتیبان ولی فقیه باشیم که فرمودهی حضرت صاحبالزمان میباشد. و این استدلال را به قول حضرت امام(ره) بعضیها نمیدانند و اگر دانسته باشند و با ولی فقیه مخالفت کنند مرتد هستند، حال میفهمیم چرا امام زمان ظهور نمیکنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبانها نیست و یقیناً در قلوب و دلها نیست. حال اگر مهدی(عج) ظهور کند مردم باز هم یادشان میرود و حال بیا و بگو مردم این مهدی است که 1400 سال ضجه زدید که بیا بیا…
خدایا ما را در امتحانی سختتر از این قرار مده، بسیار دعا کردهام که ای کاش جزءآن 3 تن بودم [که] با علیعلیهالسلام ماندند ولی کمتر دعا کردهام که ایکاش در آن زمانه میزیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم.
کتابهای چاپ شده درباره شهید “احمدیروشن”
پیرامون معرفی شخصیت دانشمند شهید “مصطفی احمدی روشن” سه کتاب به نامهای “یادگاران؛ کتاب احمدی روشن”، ” آقا مصطفی” و ” من مادر مصطفی” به چاپ رسیده است.
کتاب”یادگاران؛ کتاب احمدی روشن”، جلد بیست و دوم از مجموعه «یادگاران» هست، مشتمل بر خاطراتی از شهید مصطفی احمدی روشن است. این کتاب ارزشمند توسط “مرتضی قاضی” گردآوریشده و توسط موسسه روایت فتح در 101 صفحه به چاپ رسیده است.
کتاب “آقا مصطفی” نیز دربردارنده گوشههایی از زندگی و نحوه شهادت دانشمند شهید، «مصطفی احمدی روشن» است. در این کتاب، از زبان خانواده، همسر، همکلاسیها و دوستان، سجایای اخلاقی شهید و اعتقادات و اعمال استکبار ستیزانه او، به همراه بازتاب رسانههای جهانی درباره شهادت ایشان بازگو شده است.در بخشهایی از اثر نیز، تصاویری از شهید و تشییعجنازه وی گنجاندهشده است. این کتاب توسط “مهدی نوری” گردآوریشده و توسط نشر یاران شاهد در 96 صفحه و باقیمت 2 هزار تومان روانه بازار شده است.
دیگر کتاب نوشتهشده درباره شخصیت شهید احمدی روشن کتاب ” من مادر مصطفی” هست که به قلم “رحیم مخدومی” به رشته تحریر درآمده است. این کتاب مصاحبه و گفتوگوی بلندی از “رحیم مخدومی” با مادر شهید مصطفی احمدی روشن بوده و برای مطالعه همه گروه سنی اعم از نوجوان، جوان و بزرگسال با زبانی ساده نگاشته شده است. این کتاب دربردارنده 15 بخش هست که برخی از عناوین آنها عبارتاند از: «شبهای بعد از پدر»، «من مصطفی را مرد میخواستم»، «روز میدان رفتن زنان»، «قدر زر، زرگر شناسد»، «ضمایم و عکسها»، «بیانات رهبر در منزل شهید»، «نامه خانواده شهید احمدی روشن به رهبر معظم انقلاب» و «واکنش حزبالله لبنان به ترور دیروز تهران».
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: