عاملان زنده به گور کردن سه پاسدار چه کسانی هستند….. در ادامه جزئیاتی از شکنجه شدن سه پاسدار شهید را می خوانیم .
به گزارش یاشهید ، آنچه پیش روی شماست نمونه ای از اسناد بازجویی منافقین کور دلی است که با شکنجه بی رحمانه سه پاسدار و یک شهروند که به شغل کفاشی مشغول بود، یکی از بارزترین اسناد جنایت آنان را برای تاریخ مشخص خواهد کرد.
سازمان مجاهدین خلق ایران نام یک گروه سیاسی- نظامی است که در سال 1344 توسط سه تن از روشنفکران جوان مسلمان، با هدف سرنگونی رژیم وابسته پهلوی تأسیس شد. این سازمان نیز همچون اغلب گروه هایی که در دهه 1340 مشی قهرآمیز را در مبارزه برگزیدند، تحت تأثیر سرکوب قیام مردمی 15 خرداد و شکست مبارزات مسالمت آمیز، در جریان تدوین استراتژی به «مبارزه مسلحانه» رسید و به تدریج با بهره گیری از تئوری ها و تجارب جریان های چپ و مارکسیست آمریکای لاتین، شیوه «جنگ چریکی شهری» را در تاکتیک اتخاذ کرد.(کتاب سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام جلد 1 صفحه 273)
در سال 50 بنیانگذاران این سازمان و بدنبال آن اکثریت کادر آن توسط ساواک دستگیر و با اعدام بنیانگذاران و تعداد از کادرهای اصلی آن ضربه سختی را متحمل شد و در آستانه تلاشی کامل قرار گرفت.
در سال 54 با تغییر ایدئولوژی، مارکسیسم را پذیرفت و بدنبال آن تصفیه های خونینی در آن صورت گرفت و تعدادی از کادرهای آن از جمله مجید شریف واقفی به قتل رسید.
در سال 57 به یمن پیروز انقلاب پیروزمند و سقوط شاه کادرهای باقی مانده از زندان آزاد شدند و از همان ابتدا به مخالفت با رژیم جدید دست زدند.
در سال 60 به دنبال 3 سال کش و قوس بالاخره مشی مسلحانه را بر علیه حکومت جدیدالتاسیس و به منظور سرنگونی سریع آن برگزیدند.
متعاقب آن سران این گروه به فرانسه و سپس به عراق پناهنده شدند و خود را بطور کامل در راستای سیاست های دولت عراق و علیه منافع مردم ایران قرار دادند.
به دنبال شکست های پی درپی در استراتژی های اعلام شده بحث های جدیدی به نام انقلاب ایدئولوژیک به راه افتاد که سرآغاز آن ازدواج مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی بود.
از این سرفصل یعنی از 64 به بعد این سازمان سیاسی نظامی عملا مسیر تبدیل شدن به یک فرقه مذهبی – تروریستی خطرناک را به سرعت طی کرد و نیروهای خود را به ورطه ای فوق العاده هولناک کشاند.
در سال 67 با نا امیدی دست به آخرین حربه جنگی خود زد و به قصد تصرف تهران با کمک نیروهای عراقی و تسلیحات غربی به سمت تهران به حرکت درآمد و بعد از 3 روز با تحمل تلفات بیشمار شکست را پذیرفت و نیروهای باقی مانده ناچار به عراق متواری گردیدند.
بعد از این واقع سیل ریزش نیرویی در این سازمان آغاز و تاکنون رو به افزایش بوده است و عملا این فرقه تروریستی را به سمت نابودی کامل فیزیکی سوق داده است.
این فرقه در حال حاضر به عنوان تنها راه بقاء مشغول وطن فروشی و جاسوسی به نفع بیگانگان است و سعی می کند تا با آویختن خود به قدرت های بزرگ مفری برای نجات بیابد.
حال پس از گذشت بیش از سه دهه از آن روزها پایگاه خبری مشرق نیوز در نظر دارد با انتشار « جزئیات شکنجه سه پاسدار شهید» باردیگر جنایات انجام توسط منافقین در دهه شصت را برای مخاطبین جوان خود عیان نماید.
لذا پیش از مطالعه این متن از تمامی خانوده شهدا به خصوص خانواده سه شهید: محسن میرجلیلی، شاهرخ طهماسبی و طالب طاهری عذرخواهی نموده و از مخاطبینی که دچار بیماری قلبی هستند تقاضا می شود تا از دیدن تصاویر و فیلم های موجود در این قسمت و قسمت های دیگر جدا خودداری نمایند.
«یحذر المنافقون ان تنزل علیه سوره تنبئهم بما فی قلوبهم قل استهزوا ان الله مخرج ماتخذرون» (سوره توبه آیه 64)؛ منافقین بیمناک و در هراسند از اینکه سوره ای نازل گردد و آنان را به آنچه در قلبهایشان می باشد، آگاه سازد. به آنان بگو (هرچه می خواهید) استهزاء کنید، خداوند آنچه را که از آن می ترسید بر ملا خواهد ساخت.
هم زمان با حرکت پر روش انقلاب اسلامی در ایران، حباب های توخالی و رنگارنگی در مسیر پر تلاطم آن ظاهر شدند که هر یک به سهم خود می خواستند در مقابل آن جریان اصیل و حیات بخش مانعی ایجاد کرده و آنرا به مسیرهای انحرافی بکشانند. آنان برای رسیدن به مقاصد پلیدشان جنایات بی شماری را مرتکب گردیدند و همگام با اهداف استکبار جهانی درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی بر آمدند و در مقابله این نظام الهی و مردمی در صف واحدی با کفر جهانی قرار گرفتند.
یکی از چهره های رنگ باخته و رسوای این اتحاد شوم و ضد انقلابی گروهک تروریستی منافقین(سازمان مجاهدین خلق) می باشد که از آغاز شکل گیری حاکمیت اسلامی درصدد ضربه زدن به آن بر آمد و با دعاوی به اصطلاح خلقی سعی نمود افرادی با ویژگی های گوناگون مانند: خود کم بینی، عقده حقارت، ماجراجوئی، قدرت طلبی، اشتهار، غرض ورزی، کینه توزی، مطرود اجتماعی یا خانوادگی، طالب ارضاء تمایلات نفسانی و گاها افراد ناآگاه و ساده لوحی را به خود جذب نماید و به کمک آنان با ایجاد نفاق در جامعه، وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را از میان بردارد و مردم را نسبت به انقلاب اسلامی و رهبری قاطع و سازش ناپذیر آن دلسرد کند تا از این رهگذر زمینه را برای حضور مجدد استکبار جهانی و عوامل وابسته به آن آماده سازد.
منافقین برای دستیابی به اهداف فوق از ابتدای پیروزی انقلاب توطئه های بیشماری را طراحی و به اجرا درآوردند که یکی پس از دیگری با بن بست و ناکامی مواجه گردید. آنان در ادامه توطئه های شکست خورده گذشته خود به همراه دیگر هم پیمانانشان در روز 30 خرداد 1360 به یک شورش خیابانی در جهت انجام کودتا و براندازی حاکمیت خط امام و قبضه کردن قدرت دست زدند که این حرکت شوم بلافاصله با حضور گسترده و میلیونی امت حزب الله با شکست سختی مواجه گردید و چهره ضد بشری و تروریستی شان افشاء گردید و از این پس بود که با بیشرمی تمام به انجام یکسری جنایات فجیع و ترورهای مذبوحانه دیگر اقدام نمودند. سردمداران منافقین درشامگاه هفتم تیر همان سال به گمان خود طرح کودتا را از طریق ترور مقامات و مسئولین بالای مملکتی دنبال کردند که این بار نیز با وجود به شهادت رسیدن درخشان ترین گهرهای جمهوری اسلامی و موثرترین عوامل ثبات آن به خواست خدا و با هدایت و رهبری پیامبر گونه حضرت امام- ارواحنا له الفداء- و انسجام و یکپارچگی و حضور بی نظیر تمامی مردم در صحنه، دسیسه ننگین دشمنان نقش بر آب شد و سرکرده منافقین به همراه بنی صدر مخلوع فرار کرده و به دامان دولت سوسیال- صهیونیست فرانسه گریختند و در کنار فراریان سلطنت طلب به دریوزگی اربا بان خود پرداختند.
از این پس با فعال شدن جبهه های جنگ تحمیلی با دشمن متجاوز بعثی و پیروزی های پی در پی و افتخار آفرین رزمندگان اسلام در مرزهای کشور، عوامل مزدور این گروهک به عنوان ستون پنجم دشمن در داخل میهن اسلامی به جنایات تروریستی خود همچنان ادامه دادند. آنان با ترور ائمه جمعه و جماعات شهر ها و مسئولین مملکتی و بمب گذاری و تخریب و به خاک و خون کشیدن امت حزب الله و با کشتار و به آتش کشاندن اجساد مردم بیگناه و در نهایت با ربودن و شکنجه کردن پاک ترین فرزندان این مرزو بوم سعی در متوقف کردن چرخهای پرتوان نظام اسلامی داشتند.
اما باز هم به خواست خدا تمامی این توطئه یکی پس از دیگر به شدت نقش بر آب شد و هیچ یک از تلاش های مذبوحانه بعدی این مزدوران هم به نتیجه ای نرسید و لانه فساد تیمی شان به کمک اطلاعات 36 میلیونی، یکی پس از دیگری مورد شناسائی قرار گرفت و اکثریت عناصر این جریان در عملیات هماهنگ سربازان گمنام انقلاب اسلامی دستگیر یا معدوم شدند. ضربات متعددی که طی این مدت در مقاطع حساس بر پیکر پوشالی این گروهک تروریستی در تهران و کلیه شهرستان ها وارد گردید موجب متلاشی شدن تشکیلات تار عنکبوتی آنان شد. عناصر باقیمانده و متواری این گروهک برای فرار از کیفر جنایات خود اقدام به گریختن از مرزها و یا کمین کردن در روستاهای کردستان مظلوم نمودند که باز هم با هوشیاری و مراقبت مسئولین و عملیات متهورانه نیروهای پر توان جمهوری اسلامی،اکثریت آنان دستگیر یا معدوم شدند.
در دوره جنگ تحمیلی هم که گروهک های ضد انقلابی و محارب از جمله منافقین در داخل کشور توان و نیروهای انجام هیچ گونه حرکت تروریستی مؤثری را نداشتند و نمی توانستند خواست قدرت های استکبار و دول مرتجع منطقه را برآوردند برای از دست ندادن حمایت اربابان و ادامه حیات انگلی خود ناچار شدند به پست ترین شیوه ها روی بیاورند و با جاسوسی در جبهه و دادن اطلاعات به دشمنان اسلام و ایران نظر اربابانشان را بخود متوجه سازند. یا با طرح اکاذیب و وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیت مربوط به مسائل داخلی کشور، رضایت حامیان امپریالیست خود را به دست آورند.
از این مفتضحانه تر استناد خبرگزاری ها، مطبوعات و رسانه های جهانخواران به خوراک های تبلیغاتی و یاوه سرایی های این مزدوران و دلالان خبری بود که از طرف دیگر حکایت از فلاکت و زبونی استکبار شرق و غرب در مقابله با انقلاب اسلامی می کرد و بیانگر وحشت آنان از رشد و گسترش روز افزون این حرکت الهی و مردمی در منطقه و جهان می باشد.
در مقابله با جنگ تبلیغاتی رسانه ها و مطبوعات وابسته به قدرتهای استکباری که مجامع و سازمانهای به اصطلاح مدافع حقوق بشر را هم نیز با خود همراه کرده اند و برای افشای هرچه بیشتر حقایق و واقعیت مربوط به جنایات منافقین و دست پروردگانشان لازم است تا همواره جنایات و عملکرد آنان به همراه دلایل و مداک مستند در معرض دید و قضاوت مردم آزاد اندیش جهان قرار گیرد، از جمله این جنایات عملیات شکنجه کردن سه برادر پاسدار کمیته مرکزی انقلاب اسلامی به نام های «شهید طالب طاهری، شهید محسن میرجلیلی، شهید شاهرخ طهماسبی و برادر کفاشی بنام شهید عباس عفت روش» می باشد. جان برکفان ایثارگری که به دست مزدوران پلید و کوردل گروهک منافقین در مرداد ماه سال 1361 ربوده شدند و پس از تحمل سخت ترین شکنجه ها مشتاقانه به استقبال شهادت شتافتند و با خون پاک خود نظام نوپای جمهوری اسلامی را آبیاری نمودند.
اکنون پس از گذشت سال ها از شهادت این عزیزان، شبکه خبری مشرق نیوز اقدام به انتشار مجموعه حاضر می نماید. به امید اینکه در کنار گرامیداشت خاطره این شهیدان؛ چهره کریه و ضد خلقی گروهک تروریستی و وابسته منافقین برای امت اسلامی و نسل های آینده بهتر و واضح تر عیان شود و حماسه پر شکوه مقاومت و ایمان و عزم راستین نگهبانان و پاسداران انقلاب اسلامی در خاطره ها هر چه پرشکوه تر زنده گردد و امت بزرگ اسلام در ادامه راه این گلگون کفنان در جهت حفظ دستاوردهای انقلاب خود هر چه پر شورتر و استوارتر گام بردارند.
مجموعه حاضر شامل: 1- معرفی مسئولین، طراحان، عاملین و مباشرین عملیات شکنجه. 2- برگ های بازجوئی و صورت مجلس و جدیدترین اعترافات عاملین دستگیر شده این جنایات وحشیانه . 3- اسناد و مدارک
به همراه تصاویر گویائی در رابطه با این فاجعه دلخراش و جانگداز می باشد. در ارتباط با گردش کار پرونده عاملین این جریان و چگونگی افشای جزئیات این جنایات و برگ های بازجوئی و صورت مجلس ارائه شده در این مجموعه تذکر این نکات لازم به نظر می رسد.
* پس از مفقود شدن برادران پاسدار مرکزی انقلاب اسلامی و برادر کفاشی؛ ابتدا خسروزندی یکی از عوامل شکنجه در تاریخ 22/5/1361 توسط مردم حزب الله به هنگام سرقت موتور جهت انجام ترور دستگیر می شود و با توجه به شواهد و مدارک بدست آمده از لانه تیمی وی، محل دفن و اختفای اجساد شکنجه شده 3 تن از برادران کشف می گردد.
* بعد از یک سلسله پیگیری و با استفاده از اطلاعات قبلی، کلیه عوامل شکنجه گر مورد شناسائی واقع و تحت تعقیب قرار می گیرند و طی چند رشته عملیات، عده ای از آنان معدوم و برخی دیگر دستگیر می شوند.
از جمله افراد دستگیر شده در این رابطه مهران اصدقی، فرمانده اول نظامی گروهک تروریستی منافقین در تهران و یکی از عوامل اصلی شکنجه می باشد که پس از دستگیری تا مدت ها سعی در کتمان جزئیات و حقایق مربوط به این جنایات سهمگین می نماید. وی پس از بازداشت با تنی چند از تروریست های منافق تحت مسئولیتش از جمله محمدرضا نادری و خسرو زندی مواجه داده می شود و جرائم و اتهاماتش به وی تفهیم می گردد. ولی در جلسات اولیه بازجویی صرفا به گوشه ای از جنایات بی شمار خود اعتراف می نماید و منافقانه و موذیانه از بیان جزئیات شکنجه برادران پاسدار طفره می رود و به بیان اکاذیب و مطالب ساختگی در رابطه با نحوه شکنجه این برادران می پردازد و اطلاعات خود را خصوصا در رابطه با جریان شکنجه اظهار نمی دارد.
* ابتدا اصدقی اظهار می دارد که سه جسد کشف شده در بیابانهای باغ فیض متعلق به سه برادر پاسدار می باشد ولی در تحقیقات بعدی پس از گذشت یکسال و نیم مشخص می شود که این سه جسد شکنجه مثله شد متعلق به دو برادر پاسدار «شهید طالب طاهری» و «شهید محسن میرجلیلی» و برادر کفاشی بنام «شهید عباس عفت روش» بوده و پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی در لانه تیمی دیگری توسط افراد همین شاخه از گروهک منافقین مورد شکنجه واقع شده و جسدش در محل دیگری در اطراف شهر تهران انداخته شده است.
البته جسد مذکور بوسیله افراد این گروهک شکنجه و مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفته بود در آن ایام توسط مامورین انتظامی کشف و به عنوان مجهول الهویه به پزشک قانونی و در یکی از قطعات بهشت زهرا دفن شده بود.
* سال1363 در مراحل بعدی بازجوئی، مهران اصدقی پس از گذشت یکسال و نیم از بازداشت خود با مشاهده تمام و کمال مدارک و شواهد مستدل جنایات خود و پس از تفهیم کلیه جرائمی که مستقیماً در آن دست داشته و متاثر از برخوردهای اسلامی– انسانی خدمتگذاران جمهوری اسلامی به ناچار به جزئیات کاملا جدیدی از اعمال بسیار فجیع و ددمنشانه خود و سایر عوامل شکنجه گرا اعتراف می نماید. برگه های بازجوئی ارائه شده سیر تدریجی اقاریر و همچنین جدیدترین اعترافات وی را نشان می دهد.
امید آنکه امت حزب الله و دوستان جمهوری اسلامی ایران در تمامی جهان با مطالعه و بررسی این مجموعه به عنوان یک سند تاریخی بتوانند چهره واقعی دشمنان انقلاب و مردم را رسوا نمایند و در جهت تداوم و گسترش انقلاب اسلامی و تبلیغ آرمانهای مقدس آن گام های موثرتری بردارند.
* معرفی شکنجه گران
* سردمداران جریان شکنجه(عملیات مهندسی)
1- مسعود رجوی: مرکزیت، سردمدار گروهک تروریستی منافقین
2- علی زرکش یزدی (با نام مستعار فرهاد رضوی): مرکزیت، معاون رجوی تروریست
3- محمود عطایی (با نام های مستعار حسن کریمی، عسگر): مرکزیت، مسئول کل عملیات تروریستی و جریان شکنجه
4- مهدی افتخاری (با نام های مستعار عباس اراکی، فتح الله): شورای مرکزی، طراح و هدایت کننده عملیات تروریستی و جریان شکنجه
5- محمد مهدی کتیرایی (با نام های مستعار یدالله، رحیم، خلیل): شورای مرکزی، طراح و هدایت کننده عملیات تروریستی و جریان شکنجه
6- حسین ابریشمچی (با نامهای مستعار محمود، شیرزاد، رحمت): مرکزیت نهاد، مسئول اجرائی عملیات تروریستی و جریان شکنجه
7- محمد شعبانی ( با نامهای مستعار حمید، نادر): مرکزیت نهاد، مسئول اجرایی عملیات تروریستی و جریان شکنجه
* مسئولین اجرایی شکنجه:
1- مسعود قربانی (با نام مستعار تقی): مسئول تنظیم سوالات بازجویی، شرکت در جریان شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
2- مهران اصدقی (با نام مستعار بهرام): شرکت در تنظیم سوالات بازجویی، شرکت در شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
3- محمدجواد بیگی (با نام مستعار اکبر): شرکت در تنظیم سوالات بازجویی و شکنجه پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی.
* ربایندگان پاسداران شهید
1- جواد محمدی (بانام مستعار طاهر): شرکت در ربودن پاسداران شهید طالب طاهری و محسن میرجلیلی.
2- رضا هاشملو (بانام مستعار قاسم): شرکت در ربودن پاسداران شهید طالب طاهری و محسن میرجلیلی.
3- رضا امیرمحمدی (با نام مستعار فرهنگ): مسئول ربودن پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی.
4- نبی ضیایی نژاد (با نام مستعار حسن): شرکت در ربودن پاسداران شهید طالب طاهری و محسن میرجلیلی.
* عاملین شکنجه پاسداران شهید
1- مصطفی معدن پیشه (بانام مستعار رحمان): شرکت در بازجویی و شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
2- جواد محمدی (با نام مستعار طاهر): شرکت در شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
3- رضا میرمحمدی (با نام مستعار فرهنگ): شرکت در جریان شکنجه پاسدارشهید شاهرخ طهماسبی.
4- شهرام روشن تبار: شرکت در شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
* عوامل زنده به گور کردن پاسداران شهید
1- خسرو زندی(با نام مستعار صادق): شرکت در زنده به گور کردن پاسداران شهید طالب طاهری، محسن میرجلیلی و شاهرخ طهماسبی.
2- محمدجعفر هادیان: شرکت در ربودن و زنده به گور کردن پاسداران شهید طالب طاهری، محسن میرجلیلی و شاهرخ طهماسبی.
* تهیه کنندگان لانه تیمی
1- نعمت الله متولی(با نام مستعار امیر): از تهیه کنندگان لانه تیمی و محمل آن.
2- حامد احتشامی: از تهیه کنندگان لانه تیمی و محمل آن.
* اعترافات عاملین شکنجه
1- خسرو زندی
جلسه اول/ تاریخ 22 مرداد 1361
سوال 1- علت و نحوه دستگیری خود و محل آنرا بیان کنید؟
ج- من از خیابان کمال وجودی عبور می کردم و می خواستم به محل کار خود در آن اطراف بروم که پاسداران مراد دستگیر کردند و علت آنرا نمیدانم(امضاء و اثر انگشت) .
س 2- طبق اظهارات شاهدان عینی در محل، شما به هنگام سرقت موتور دستگیر شده اید در این باره توضیح دهید؟
ج- همانطور که گفتم من از آن جا به طرف محل کار خود می رفتم که در آنجا درگیری شده بود و من قصد چنین کاری نداشتم که مرا دستگیر کردند. (امضاء و اثر انگشت) .
س 3- علت درگیری شما با برادران پاسدار چه بوده است؟
ج- من با برادران پاسدار درگیر نشدم بلکه در آن خیابان می رفتم ببینم چه شده، چون موتورم سر و صدا می کرد دعوایم شد و به زد و خورد کشیده شد که برادارن پاسدار مرا دستگیر کردند.(امضاء و اثر انگشت)
س 4- علت و نحوه جراحت وارده بر سر و صورت خود را توضیح دهید؟
ج – با تعدادی از مردم در آن خیابان که به سرو صدای زیاد موتورم اعتراض کرده بودند دعوا کردم و توسط چوبی که به سرم وارد کردند از ناحیه سرو صورت مجروح شدم.(امضاء و اثر انگشت)
س 5- بنا بر گزارشات رسیده شما قصد سرقت موتور سیکلتی را داشته و بهنگام عمل شخص دیگری همراه شما بوده است؟
ج- من به محل کار خود میرفتم که در آن جا درگیری بوجود آمده بود و صدای تیراندازی به گوشم می رسید و من قصد سرقت موتور را نداشتم و شخص دیگری نیز با من همراه نبوده است.(امضاء و اثر انگشت)
س 6- سلاح و مهمات به چه منظور با خود حمل می کردید؟
وقتی از محل درگیری عبور می کردم اسلحه ای افتاده بود و کسی متوجه آن نبود من آنرا برداشتم که به کمیته محل تحویل بدهم.(امضاء و اثر انگشت)
س 7- ذیل اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید ؟
ج- با انگشت و امضاء (امضاء و اثر انگشت)
* جلسه دوم/ تاریخ 22 مرداد 1361
س 5- علت استعمال قرص سیا نور جهت خودکشی توسط شما چه بوده؟
ج- من نمی دانم قرص سیانور چه چیزی است و نمی خواستم خودکشی کنم و این مسئله درست نیست و از جریان آن اطلاعی ندارم و به خاطره دعوائی که کرده بودم و چوب به سرم خورد بیهوش شدم. (امضاء و اثر انگشت)
س 6- نظریه پزشک در خصوص استفاده از قرص سیا نور به رویت شما رسید در این باره توضیح دهید؟
ج- من به خاطر ناراحتی های عصبی و روانی که دارم مدت چند سالی است که داروهای مسکن و قوی می خورم. نظریه پزشک درست نیست و من استفاده از قرص سیانور را قبول ندارم(امضاء و اثر انگشت).
س 7- با توجه به اینکه در بازجوئی های اولیه آدرس واقعی خود را نداده اید. ضمن توضیح علت دروغگوئی آدرس کامل محل سکونت خود را مرقوم دارید؟
ج- به دلیل بیماری که پدرم داشت و چند بار سکته کرده بود و هر اتفاقی امکان داشت برایش خطرناک باشد، می ترسیم که با دادن آدرس، شما برای تحقیق بروید و برای او اتفاقی بیفتد و آدرس محل سکونت: خیابان نظام آباد- کوچه … – بن بست … دست چپ خانه اول.
(امضاء و اثر انگشت)
س8- کلیه قرائن و شواهد دال بر وابستگی شما به گروهک منافقین و فعالیت به نفع این گروهک می باشد در مورد آن توضیح دهید؟
من همانطور که گفتم وابستگی به این سازمان نداشتم و فقط در سال 58و 59 نشریه آنها را و سایر نشریه گروها را می خواندم و فقط هوادار فکری بودم. (امضاء و اثر انگشت)
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: