عازم جبهه بودیم. مادر دوستم که اولین اعزام پسرش بود آمده بود ما را بدرقه کند. خیلی قربان صدقه ما می رفت و به جان دشمن ناله و نفرین می کرد.
عازم جبهه بودیم. مادر دوستم که اولین اعزام پسرش بود آمده بود ما را بدرقه کند. خیلی قربان صدقه ما می رفت و به جان دشمن ناله و نفرین می کرد.
لطفا دیدگاه خودتون رو بیان کنید: