به گزارش یا شهید به نقل از پارسینه ،زن یعنی انتظار…! این نه شعار است و نه ادا و اصول روشنفکرانه و نه حرفی فانتزی که شاعران از روی شکم سیری میزنند.باید زن بود تا فهمید چگونه از همان کودکی چشمانتظاری میشود عادت روزانهات.میشود مرام زندگیات.باید زن بود تا فهمید که چطور یک دختربچه برای عروسکهایش هم مادری میکند، به آنها غذا میدهد،تر و خشکشان می کند، میخواباند آنها را و بعد منتظر میماند تا از خواب بیدار شوند.باید زن بود تا فهمید هماندختر بچه چطور وقتی عروسکاش خوابیده برایش دلتنگ میشود و بیتاباش میشود تا جاییکه تصمیم میگیرد برود و آرام بیدارش کند.
دختربچهها را دیدهاید که چگونه در نبود مادر بیتابی میکنند و وقتی پدر نیست بیقرار میشوند، دختربچه وقتی بزرگ میشود، وقتی عاشق میشود جور دیگری از بیتابی و انتظار را تجربه میکند.
بسیاری از مردان جوان و یا همان روانشناسانی که فکر میکنند،میتوانند روان آدمها را درمان کنند این بیتابی زنانه را جوری روانپریشی و یا پیله کردن بیخود زن به مرد توصیف میکنند اما اینها از این نکته غافل هستند که این انتظار و بیتابی ریشه در عمق وجود یک زن دارد، خدا آن را در ذات زن گذاشته تا بتواند از فرزند خود محافظت کند از مرد خود نگهداری کند.انتظار و مدام خبر دار بودن از فرزند از شوهر از معشوق در زن ذاتی است که اگر نباشد آن زن مشکلی دارد، روانش چیزی کم دارد یا شاید مدیریت شده و او همه این ویژگی منحصر به فرد را در درون خود پنهان کرده یا حتی سرکوب کرده تا به دلیل عشق، به دلیل انتظار به دلیل شیفتگی متهم نشود که زنها اینگونهاند،دور آدم حلقه میزنند و خُلق آدمی را تنگ میکنند.
کم نیستند پسرها و دخترهایی که از حلقه زدن مادر به دور خود هم احساس تنگی خُلق میکنند، احساس میکنند زیر ذرهبین هستند، احساس میکنند بپا دارند و نگهبان! اما نه هیچکدام از اینها نیست.مادر زن است و زن منتظر است و نگران است و عشقاش با همه عشقهای عالم فرق دارد.عشقی که در ذات همه زنهاست و باید آن را تقدیر کرد، باید آن را پرورش داد و نباید برای عشقورزی، برای انتظار،برای بیتابی عاشقانه زنی راتوبیخ کرد.زن عاشق به دنیا میآید با انتظارهایش زندگی را معنا میبخشد و با مرگش حیات را تداوم میبخشد چون مادر عاشق، عشقورزی را به فرزندان خود میآموزد و آن را در همه دنیا گسترش میدهد.
همه اینها را گفتم تا برسم به مادران عاشقی که انتظار آنها مقدس است برای همه و هیچکس برای آن اما و اگری نمیآورد، همه با آن همراه میشوند و میستایندش.انتظار مادرانی که سالها چشم به در دوختهاند تا یا پسرشان که روزی به جبهه رفته بود برگردد یا خبری از او بیاید که آیا زنده است یا نه! اگر خودش نمیآید بخشی از پیکرش بیاید تا مادر آن را در آغوش بگیرد و آرام شود.کمی آرام شود و گرنه کدام مادر است که داغ فرزند ببیند و آرام باشد.مادران شهید که آرامش خود را حفظ میکنند، آتش فراغ را در دل پنهان میکنند چون آتش زیر خاکستر، آتش زیر خاکستری که بیشتر دل میسوزاند و جان به لب می رساند…
نظرات